ماهیت پنهان عناصر دراماتیک گره افکنی و کشمکش

در سریال های شبکه ماهواره ای

 GEM TV

 

 

کشمکش عنصر تشکیل پی‌رنگ است. در هر نوع داستان، خواه ساده باشد و خواه پیچیده، به‌محض خلق شخصیت‌ها، کشمکش نیز به‌وجود می‌آید.  به قول فورستر [1] :«کشمکش فرایندی کاملاً ضروری در داستان فیلم و نمایش است که به طور مستقیم به نیاز، انگیزه و رفتار شخصیت ارتباط دارد .» این کشمکش به اشکال مختلف ممکن است ظاهر شود: کشمکش جسمانی، کشمکش ذهنی ،کشمکش عاطفی، و کشمکش اخلاقی؛ که اگر بخواهیم کشمکش موجود در اکثر فیلم وسریا ل های شبکه GEM TV  را بررسی کنیم ؛ خواهیم دید که  کشمکش ها همیشه حول و حوش مسائل خانواده اتفاق می افتد. مثلاً در سریال برگ ریزان ؛ فرخنده عاشق دوست همکار خود یعنی شوکت شده است و می خواهد به هر طریقی از شوهر خود جدا شود و خود را به عقد شوکت در آورد. این در حالی است که خانواده شوکت به عنوان یک مانع بر سر راه خواست و انگیزه او ظاهر می شوند و برای مدتی همین کشمکش دراماتیک باعث ایجاد کشش در داستان فیلم می شود؛ یعنی فزخنده می خواهد به شوکت دست پیدا کند اما خانواده شوکت حاضر نیستند پسر آنها با یک زن متأهل ازدواج نماید. این روند عین گفته یکی از صاحب نظران حوزه درام، پروفسور دیوید بال است که معتقد است:

«مانع می­تواند هر چیزی باشد. غالباً مانع از آن چیزی ریشه می گیرد که شخص دیگری آن را بخواهد.»

 

در فیلم روزی روزگاری شخصیت رضا که کاپیتان یک کشتی است در حالی که متأهل است همزمان در کشتی خود با یک زن به " کارولین" آشنا می شود و قبل از اینکه خطبه عقد شرعی در بین آنها جاری شود به راحتی با هم درگیر روابط نامشروع می شوند. خلاصه بعد از مدتی همسر رضا یعنی" جمیله آکارسو" وقتی از قضیه با اطلاع می شود؛ با انگیزه پس گرفتن همسر خود در صدد انتقام از کارولین برمی آید و با کنش فیزیکی و ضربه چاقو او را زخمی و راهی بیمارستان می کند. این بحران کوچک خود باعث ورود به یک بحران و کشمکش بزرگتر می شود. کارولین شرط رضایت دادن به جمیله را امضاء طلاق از رضا می داند. در نهایت جمیله برای نجات خود از زندان از رضا طلاق می گیرد. کش و مکش های موجود در داستان این فیلم که در دوقطب مخالف و متضاد آنها یک هدف مشترک؛ یعنی شخصیت" رضا" قرار دارد نمایانگر کشمکش ادمی علیه آدمی بر سر یک موضوع اخلاقی است. در واقع تمام بحران های کشمکش زای موجود در این سریال بر سرمسائل اخلاقی است. یکی دیگر از بحران های فرعی در این سریال مربوط به "پلین" دختر جمیله است که حاضر می شود به خاطر فقر

مالی، طی امضای یک قرار داد با کمال که از یک خانواده ثروتمند است ، به صورت صوری و ظاهری به همسری برادر فلج کمال یعنی مصطفی در بیاید.  البته مسئله ای که در این بین باعث یک کشمکش جدی می شود این است که کمال با همسر برادر خود یک رابطه عشقی و نامشروع را شروع می کند. حالات و حرکات بین کمال و پلین کم کم موجب پدید آمدن یک کشمکش ذهنی در مصطفی می شود . به طوری که بعدها وقتی مصطفی از ماهیت قرارداد خرید "پلین "و ارتباط پنهانی اش با کمال مطلع می شود، بعد از یک کشمکش ذهنی با خود ، در نهایت با یک اسلحه به سراغ " پلین" می رود تا با یک کنش جسمانی و شلیک گلوله  او را بکشد؛ که ناگهان تصمیمش عوض می شود و درصدد خود کشی خود برمی آید. پلین که سعی می کند اسلحه را از او بگیرد، ناگهان ماشه کشیده می شود و پلین زخمی و راهی بیمارستان می شود.

 

نتیجه گیری:

در واقع نویسندگان  سریال های موجود با خلق این گونه کشمکش های هیجان انگیز ،جذاب واما غیر اخلاقی می خواهند در هر صورت " تم" و یا درون مایه اصلی درام خود را اثبات کنند.و با سیر کشمکش های کوچک و بزرگی که اکثرآ حول عشق های مادی، خیانت و یا دست یابی جنس های مخالف به هم بستری با جنس مخالف خود می چرخد ؛ این گونه لحظات مهم و اساسی درام فیلم و سریال های خود را به هم بپیوندند. این سیر زنجیر وار کنش های بحران زا که بیشتر در زمینه های سکس های پنهان ، خیانت و غیره...است ؛ در واقع نمایان گر اهمیت وجودی مسائل غیر اخلاقی برای نویسندگان این گونه آثار است که ماهیت پنهان تمام گره افکنی های آنها برای ایجاد کشمکش، حول و حوش   آسیب رساندن به بینان خانواده  است . اصرار نویسندگان بر ایجاد کشمکش های زیاد (منفی و مخرب) در این سریال ها گاهی اوقات  درام را به سمت انحراف از بحران اصلی و سردرگمی مخاطب پیش می برد. در واقع نویسندگان این آثار با ایجاد کشش یا  تعلیق های داستانی طولانی خود سعی دارند تا در بستری دراماتیک و پنهان ؛ و در فرصتی طولانی و با آرامش، مفاهیم ضد ارزشی و بحران زای خود را در ذهن مخاطبان مسلمان و فارسی زبان نهادینه کنند.

 

سرباز ولایت بسیجی شهرام الماسی ، حوزه بسیج عشایری راه کربلا ماهیدشت ، پایگاه پیامبر اعظم(ص)



[1] Forrester